عیدتون موارک
مصدق و ملی شدن صنعت نفت
بمناسبت 29 اسفند روز ملی شدن نفت ، نگاهی به تاریخ معاصر
ملی شدن صنعت نفت و قطع دست بیگانگان به ویژه خلع ید استعمار کبیر گرگ پیر و روباه مکار بریتانیا از ثروتهای کشور، شور و شوقی گسترده پدید آورد و ایرانیان را یکپارچه و همصدا کرد; فرصتی شد که پس از چند قرن، احساس استقلال کنند و خود تصمیم گیر خود باشند.
سرمنشأ مبارزات، در خطه جنوب بود و رفتار استعماری مدیران انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران (A.I.O.C) و شرایط غیر انسانی کار و زندگی کارگران ایرانی. گزارش ها، پرده از تخلفات شرکت بر میداشت. ۵۱ درصد سهام شرکت برای انگلیس بود و در تمام موارد، حسابها به سود آن کشور و آمار پرداختها و سودهای سالیانه برای ایرانیان نامشخص و مخفی بود چرا که نمایندهای در هیأت مدیرهشرکت نداشتند! مفهوم ساده آن این بود که درآمد و ثروتهای نسلهای گذشته و حال ایران، صرف منافع دولت فخیمه بریتانیا میشد.
راهکار انگلیس در برابر اعتراضات مردم و دولت قوام السلطنه، تحریک کردن تجزیه طلبان بود و حمایت مالی و تسلیحاتی از شورشیان; نقشه شوم لندن، جدا کردن حوزههای نفتی ایران و ضمیمه ساختن آنها به عراق بود.
ایران به دست انگلیس تجزیه نشد و آذربایجان هم پارهای از تن ایران ماند و روسها هم نتوانستند امتیازی از نفت شمال ببرند (با ذکاوت قوام). آگاهی مردم از خیانتهای استعماری انگلیس در سرقت نفت ایران بیشتر میشد و تتیجه اش، تندترین سخنرانیها در مجلس پانزدهم بود و برای نخستین بار، پیشنهاد لغو امتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران در خانه ملت شنیده شد.
همان آمارهای ناقص مجلس نشان میداد که فقط در سال ۱۳۲۶، ۸۲ درصد درآمد شرکت به سود بریتانیا رفته بود و مانده آن سهم ایران شد! گرچه دولتمردان وقیح بریتانیایی، چنین معاملهای را سخاوتمندانه میدانستند و ایرانیان را سپاس ناگذار از لطف آنان!
در سال ۱۳۲۸، ماده الحاقی قرارداد ۱۳۱۲ از ترس انتقام گیری بریتانیا در دولت ساعد تصویب شد و همان می توانست سبب گردد که دعاوی آینده ایران برای اعاده طلب های خود (از سالهای ۱۳۱۲ تا۱۳۲۷) سخت تر شود. تصمیم گیری بر سر تصویب ماده الحاقی به مجلس شانزدهم رسید و آن زمانی بود که دکتر مصدق به جدّ وارد عرصه ملی کردن صنعت نفت شده بود. سرانجام، ماده الحاقی قرار داد۱۳۱۲ با وجود حمایت دولت رزم آرا از آن، به اتفاق آرا در مجلس شورای ملی رد شد (۱۳۲۹).
مصدق، مصرانه اتمام کار شرکت نفت انگلیس و ایران را خواستار می شد و دغدغهٔ نخست او حاکمیت ملی بود. ظرف چند سال، احساسات ناسیونالیستی به حد اعلی خود رسیده بود و کسی یارای مقاومت در برابر خواست ملت را نداشت. رزم آرا مخالف ملی شدن صنعت نفت بود و آن را به ضرر اقتصاد ایران میدانست ونوشداروی دیرهنگام تقسیم ۵۰-۵۰ سود شراکت بین ایران و انگلستان را در دست داشت. ترور رزم آرا آخرین مانع بر سر ملی شدن نفت را هم از سر راه برداشت.
مصدق لایحه ملی کردن نفت را به مجلس برد که در حضور جو شدید ضّد انگلیسی، تصویب شد. از سوی دیگر، بریتانیا نتوانست نه از طریق حسین علا و نه شاه جلوی اجرای لایحه ملی شدن صنعت نفت را بگیرد. بر خلاف فشار انگلستان، شاه سریعا لایحه نفت را تصویب کرد. شاه در کتاب پاسخ به تاریخ خود مینویسد: "وقتی مجلس نفت را ملی کرد، من کاملا پشتیبان این اقدام بودم و قانون آن را بی درنگ توشیح کردم".
مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، تابو و داشتن سابقه همکاریهای صمیمی و نزدیک با انگلیس به شدت مذموم شده بودند. گرچه ضدیت تام دکتر مصدق با انگلستان از ابتدا بهترین راهکار نبود و میشد نهضت را به شکلی غیر احساسی هم جلو ببرد و از ضررهای احتمالی جلو گیری کرد. نمونه آن، از دست رفتن منافع ایران در شرکتهای تابعه (از پول نفت ایران و در کشورهای دیگر) و از سال ۱۲۹۷ بود که به سود دولت فخیمه بریتانیا تمام گشت و البته بدهیهای بریتانیا به ایران هم بازپرداخت نشد. [۲] محمد مصدق در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۰، به نخست وزیری ایران انتخاب گشت.
جنگ تمام عیاری علیه استعمار پیر انگلیس آغاز شده بود. بریتانیا نفت ایران را تحریم میکند و اجازه صدور و فروش آن را نمی دهد و حتی از استخدام کارشناسان نفتی به ایران جلوگیری میکند. در عوض باقی مانده کارکنان انگلیسی به دستور هیأت دولت از ایران اخراج میشوند. نتیجه کار، توقف صدور کامل نفت ایران بود. دکتر مصدق به انگلیس التیماتوم و آخرین پیشنهادهای خود را به آن کشور میدهد:
۱- فروش مقادیری از نفت ایران با قیمت بینالمللی به بریتانیا
۲- پرداخت غرامت کامل به بریتانیا!
۳- انجام عملیات نفتی در کشور بوسیله مدیران خارجی که در استخدام ایران خواهند بود.
بریتانیا پیشنهادهای "سخاوتمندانه" دکتر مصدق را در گرفتن غرامت در ازای واگذاری کامل صنعت نفت رد میکند و با قوای نظامی خود آماده تصرف آبادان میشود که (با مخالفت شدید واشنگتن) منصرف میگردد و در عوض، از ایران به دیوان لاهه شکایت میبرد.
نیم قرن از استخرج نفت ایران میگذشت که پرچم ایران برای نخستین بار در ۲۱ خرداد ۱۳۳۰ و به فرمان دکتر مصدق بر فراز پالایشگاه و شرکت نفت ایرانی و انگلیس در آبادان افراشته شد و چه لحظه با شکوه و افتخار برانگیزی برای نسلهای پیشین بود. عنوان شرکت نفت انگلیس و ایران به شرکت ملی نفت ایران تغییر کرد و نام تمامی کارگران و کارمندان، در فهرست حقوق بگیران دولت ایران قرار گرفت.
هیات ایرانی به رهبری دکتر مصدق پیروز کارزارهای بینالمللی شد و هیبت بریتانیا شکسته شد; امپراطوری بریتانیا سیلی خورد و ایرانیان به پیروزی ای که نیم قرن به دنبالش بودند، رسیدند.
نظرات شما عزیزان: