واگذاری پستهای مدیریتی یا انتصاب افراد به سمت های مختلف در دوایر دولتی و منصب های اداری در برابر حق حساب، یا فروش پستها و منصب های اداری به جای انتصاب افراد توانمند، شایسته و کاردان، در کشور ما سابقه ای بس طولانی دارد و مختص شرایط کنونی نیست. اگر تصدی پستها و مناصب در گذشته فروشی و یا در برابر پرداخت حق حساب نبود چگونه ممکن بود «حسن مستوفی الممالک در زمان ناصرالدین شاه در سن نه سالگی وزیر مالیه شود؟» (رضاقلی،77) و اگر رشوه خواری و حق حساب در گذشته ایران وجود نداشت چرا میرزا آقاخان نوری برای قبول عهدنامه پاریس یک کرور تومان لیره انگلیس گرفت یا امین السلطان با گرفتن رشوه قرارداد نفت را در 1901 با شرکت دارسی امضاء نمود و اگر زاهدی در برابر کودتا علیه مصدق ده میلیون دلار حق حساب می گیرد(همان: 209). همه ریشه درفرهنگ و سنت ایرانی دارد که از گذشته تا به حال بر این ملت سایه افکنده است و هر از گاهی خود را به شکلی نشان می دهد، شاید هم ملت آن را حق طبیعی مسئولین می دانندإ؟. احتمالاٌ به همین دلیل است که شاردن در زمان صفویه اشاره دارد که ایرانیان «دلالی یا حق حساب» را بر همه چیز ترجیح می دهند.
بر همین اساس در طول 200 سال حکومت پادشاهی در ایران که «84 دوره نخست وزیری همراه با فساد و تباهی وجود داشت»(رضاقلی،77: 104) سبب شد تا «دموکراسی نارس در ایران وجود داشته باشد» و وزرا و نمایندگان مجلس که به ظاهر منتخب مردم بودند فقط به دنبال منافع خود باشند و منافع فردی خود را بر منافع جمعی ترجیح می دادند و مجلس از هدف اصلی خود در دوره های مختلف بسیار دور می شد. تا آنجا که در یکی از همین دوره ها به دلیل بی خاصیتی مجلس و نقش نداشتن در امور مملکتی، رضا شاه لقب افتخاری توهین آمیزی به مجلس می دهد.
شاید همه ی این قضایا در گذشته به این دلیل بود که «حیات جمعی ایرانی به صورت جدی و عقلانی و فعال برای دفاع از حقوق خود برخورد نکرده بلکه در دوره های مختلف برخوردی منفعل و عاطفی داشته است».
در روزگار کنونی که در اثر بالا رفتن سطح آگاهی و تقویت روح جمعی به رهبری حکیمی فرزانه از نوادر تاریخ، برخوردی تعقلی صورت می گیرد و انقلاب اسلامی به وقوع می پیوندد و حاصل آن جمهوری اسلامی برگرفته از آرای عمومی می شود و دموکراسی کم کم می رود که از حالت نارس خارج شود، اتفاقاتی در گوشه و کنار رخ می دهد که کمتر از حرکتهای فوق الاشاره نیست و بیانگر حرف شیل وزیر مختار انگلیس است که پول دوستی ورشوه خواری از خوی مسئولین ایران است.
اخیراً شنیده شد که مدتی است در یکی از شهرهای استان ما پستها و منصب های مدیریتی توسط نماینده منتخب مردم همان شهر در مجلس شورای اسلامی به نوعی به مناقصه و فروش گذاشته می شود و هر از گاهی نماینده محترم یا ایادی و منسوبین او به سراغ یکی از مدیران که از قبل مسئولیت داشته می روند و او را تهدید به حذف می نمایند یا شایعه حذف او را بر سر زبانها می اندازند تا او دست به دامان آنها شود. در این بین هر یک از گروهای مدعی پستهای مدیریتی چه گروههای سیاسی یا قومی با در دست داشتن لیستی از افراد که به ضم خودشان برای مدیریت آن منصب توانمند هستند، به سراغ نماینده یا رابطان او می روند و به چانه زنی می پردازند تا از نیروهای پیشنهادی آنها استفاده نماید.
شنیده شده است که هریک از پستها قیمت پایه ای مشخص دارند و به صورت مناقصه ای از قیمت پایه شروع می شود و هر کسی که پول بیشتری پیشنهاد دهد لابد برای مدیریت آن پست شایسته تراست. گفته می شد که در دوره بعضی از نمایندگان قبلی نیز این رویه به صورت محرمانه و پنهانی از طرف اطرافیان و دلالان نماینده کم و بیش نیز وجود داشت و به شکلهای گرفتن پورسانت و حق السهم در کار شرکتها یا گرفتن هدایای آنچنانی مرسوم بود، ولی نماینده فعلی و اطرافیان او شجاعت به خرج داده و آشکارا به متقاضیان منصب ها پیشنهاد حق حساب می دهند، خواهد بپذیرد به عنوان مدیر لایق منسوب شود یا نپذیرد و به عنوان مدیر ناتوان کنار برود. این قضیه چنان آشکار شده است که فریاد امام جمعه محترم آن شهر را نیز در یکی از خطبه های نماز جمعه در آورد و اشاره نمود« در این شهر هر که پول بیشتر بدهد برای مدیریت شایسته تر است»، تا شاید روح جمعی این ملت به خود آید و برخورد عقلانی را جایگزین برخورد عاطفی نماید و حداقل در انتخاباتهای بعدی تعقلی برخورد نمایند یا شاید نهادهای امنیتی و ... برخورد قانونی مناسب نمایند.
امید است که این قضیه فقط مخصوص همین شهر و همین نقطه از کشور ما باشد و همه گیر نشده باشدإ؟ که در همه شهرها نمایندگان به دنبال سر به کیسه کردن مردم باشند و با گرفتن انواع حق حسابها، رشوه ها، و پورسانتها به دنبال پرکردن کیسه خود و جبران هزینه های انتخاباتی گذشته و پس انداز کردن برای هزینه های انتخابات دوره ی آینده در شهری بزرگتر باشند که اگر چنین شد مجلس از هدف اصلی خود دور می شود و مناسب ترین مصداق برای آن همان لقب افتخاری رضاشاه خواهد بود. در این حالت آینده مملکت چه خواهد شد و مردم چه نقشی ایفاء خواهند کرد، خدا می داند.
منبع: آزاد مردان
نظرات شما عزیزان: